1-    اصل تکرار[1]: درختان بسته به شرايط محيطي که در رشد می نمایند، در بعضي سالها حلقه تشکيل نمي­دهند. در بعضي سال­ها نيز حلقه زوجي را تشکيل مي­دهند. براي فايق آمدن به مشکلاتي که اشتباهاتي را در تهيه گاهشناسي اصلي ايجاد مي کنند، از يک درخت بيش از يک نمونه و از يک رويشگاه از تعداد زيادي درخت (بطور متوسط 10 درخت) نمونه گرفته می شود و بدين ترتيب تاريخ­گذاري تطبيقي انجام مي­گيرد. با اين هدف  اندازه­گيري­ها مکرر و بيشتر انجام بگيرد، به همان اندازه مقادير نزديک به ميانگين حسابي بدست خواهد آمد و به نتايجي که تاثير اقليم را بخوبي منعکس مي­کند، دست خواهیم یافت. به جاي يک نمونه تعداد زيادي نمونه از درخت گرفته شود، روابط آماري به نحو احسن منعکس خواهد شد. اگر در رويشگاهي فاکتور اقليمي عامل محدود کننده رشد باشد،  نمونه­هاي مختلف گرفته شده از یک درخت و از درختان مختلف تغييرات ساليانه مشابهي را نشان خواهند داد و حلقه­ها به راحتي تاريخ­گذاري تطبيقي خواهند شد. بدين شکل با تعداد اندک نمونه گاهشناسي اصلي مطمئن ايجاد خواهد شد. اگر نمونه­ها از رويشگاهي که اثرات اقليمي را بوضوح نشان نمي­دهد، گرفته شود، براي تشکيل گاهشناسي اصلي مطمئن بايستي از تعداد زيادي درخت نمونه­گيري انجام گيرد و اندازه­گيري­ها متعددي بايستي اعمال شود (فريتز، 1976).

2-    اصل استاندار کردن[2]: استاندارد کردن، يکي از اصول پايه­اي گاهشناسي درختي مخصوصا اقليم­شناسي درختي است. پهناي حلقه رويشي نه تنها از شرايط محيطي متاثر مي شود بلکه توسط ديگر عواملي مانند سن درخت و حاصلخيزي رويشگاه تحت تاثير قرار مي­گيرد. در بررسي روابط بين پهناي حلقه­هاي رويشي و متغيرهاي اقليمي از ميان برداشتن تاثير ديگر فاکتورها از جمله اثرات ناشي از سن درخت ضرورت دارد. عملي که با اين هدف انجام مي­گيرند استاندارد کردن و نيز به مقاديري که با توجه به روش­هاي مختلف با ميانگين صفر و يا يک بدست آمده را شاخص حلقه رويشي مي­گويند. با محاسبه ميانگين گاهشناسي­هاي انفرادي استاندارد شده، گاهشناسي متوسط يا همان گاهشناسي اصلي بدست مي­آيد.

3-    اصل تهيه مدل: همانطور که مشخص است روند بيولوژيکي رشد تابع فاکتورهاي محيطي و ساختار ژنتيکي درخت مي­باشد. براي مطرح کردن اين روابط، مدلي بصورت معادله يا دياگرام قابل ارائه است. مدل­ها: مي­تواند از يک بيان ساده تا معادلات پيچيده ریاضی متفاوت باشند و به اطلاعات جمع­آوري شده، مشاهدات ميداني، اندازه­گيري و تحقيقات تجربي بستگي دارند. مدل­ها مي­تواند بطور پيوسته به متغيرهاي جديد که قابل بيان بصورت رياضي و  قابل اندازه گيري­اند، تغيير يابد (فريتز، 1976). قاعده اصلي تشکيل مدل، به منظور انجام برآوردهاي صحيح مربوط به دوره­هاي گذشته، نشان دادن روابط حال به بهترين نحو مي­باشد. يک مدل روابط حال را هر چقدر بهتر بازتاب نمايد به همان نسبت ارزشمند است. مدلي که از روش­هاي رياضي ـ آماري حاصل شود، بيانگر ارتباط بين ورودي و خروجي­هاي يک سيستم معين مي­باشد. ارتباط موجود هر چقدر بيشتر منعکس گردد، مدل به همان نسبت گذشته را منعکس خواهد کرد.

اصل تنظيم[1]، تاييد[2] و بازسازي[3]: به منظور بررسي روابط بين داده­هاي اقليمي روزانه با حلقه­هاي رويشي که همان سال­ها تشکيل شده­اند و تخمين مقادير اقليمي دوره­هاي گذشته روش­هاي آماري مختلفی مورد استفاده  قرار می گیرد. اولين روش، مقايسه پهناي حلقه رويشي با مقادير اقليمي است که به اين تنظيم کردن گفته مي شود. دومين روش، با بدست آوردن مقادير اقليمي برآوردي، انجام مقايسه آنها با مقادير اقليمي واقعي همان سال­هاست که به اين "تائيد" گفته مي­شود. تمامي عمليات انجام شده، به رابطه موجود بين پهناي حلقه­هاي رويشي و اقليم استوار است